دانشنامه اسلامی
از جزئیات زندگی وی آگاهی چندانی در دست نیست. در هیچ یک از منابع به تاریخ تولد وی اشاره نشده است. تنها ذهبی سن وی را به هنگام مرگ، بیش از 80 سال یاد کرده است . بنابراین، تولد وی می بایست پیش از 475ق بوده باشد.
ابن عساکر در ذیل شرح حال ابن قلانسی، نامی از «ابوالعلاء المُسَلَّم بن القلانسی» آورده و با عبارتی تردیدآمیز می گوید که وی همان ابن قلانسی است. اگرچه می دانیم که او از گاهِ جوانی به فراگیری علم، ادب و حدیث و نیز هنرهای متداول مانند خوشنویسی پرداخت، ولی از نام استادان او آگاهی چندانی در دست نیست. وی به تصریح ابن عساکر از سهل بن بِشر اسفرایینی و ابواحمد حامد بن یوسف تفلیسی حدیث روایت می کرده است. همچنین ابوالقاسم صَصْری و مکرم بن ابی الصَّقر قرشی و دیگران از وی روایت می کرده اند.
وی شاعر نیز بود و قطعاتی از اشعار او را ابن عساکر از دست نوشتۀ وی نقل کرده و قطعاتی دیگر را خود، در کتابش آورده است.
به تصریح منابع، ابن قلانسی دوبار «ریاست دمشق» را برعهده داشته، اما خود او در کتابش به این نکته اشاره نکرده است. با توجه به گزارش هایی که وی در کتاب خود نقل کرده، می توان حدس زد که تا پایان عمر در دیوان انشای دمشق اشتغال داشته است. اگر چه سمت وی به دقت و درستی روشن نیست، اما او و خاندانش را به بزرگی، فضل، ادب و ریاست ستوده اند و از این رو چندبار ممدوح برخی شعرای معروف معاصر خود مانند ابن خیاط و محمد بن نصر مشهور به ابن قیسرانی قرار گرفت. وی سرانجام در دمشق درگذشت و در قاسیون به خاک سپرده شد.
خاندان ابن قلانسی از بزرگان دمشق بودند و تا چندین نسل بر دمشق و حتی مصر ریاست داشتند و دست کم تا قرن 8ق ریاست و وزارت در دمشق به دست آنان بود. یکی از نوادگان ابن قلانسی دارالحدیثی موسوم به «قلانسیّه» در دمشق تأسیس کرد.