دوانیق

لغت نامه دهخدا

دوانیق. [ دَ ] ( معرب ، اِ ) ج ِ دانَق. ( یادداشت مؤلف ) ( دهار ). ج ِ دانق ، معرب دانگ. ( یادداشت مؤلف ) : صاحب نظری دقیق در احتساب شعیرات و دوانیق... ( تاریخ جهانگشای جوینی ). الطینة ستة عشر ما شجة و الماشجة اربع دوانیق ذهب و صرف ذهبهم علی نصف دینار النیسابوری. ( الجماهر ص 36 ).

فرهنگ عمید

دانگ، یک ششم درهم.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع دانق دوانق .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم