دور انداز

لغت نامه دهخدا

دورانداز. [ اَ ] ( نف مرکب ) که دور اندازد. آنکه یا آنچه چیزی را به مسافت دور بیندازد چنانکه کمان تیر را. ( از یادداشت مؤلف ): نضیحة. ( منتهی الارب ). مطحر. طحور؛ کمان دورانداز. ( منتهی الارب ) :
تا نبیند دل دهنده راز را
تا نبیند تیر دورانداز را.مولوی.رجوع به دورانداختن شود.

فرهنگ فارسی

که دور اندازد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم