کهتر نوازی

لغت نامه دهخدا

کهترنوازی. [ ک ِ ت َ ن َ ] ( حامص مرکب ) کهترپروری. زیردست نوازی. بنده پروری. حالت و عمل کهترنواز :
کند کهتری آرزو مهتران را
که او رای دارد به کهترنوازی.سوزنی.رجوع به کهترنواز شود.

فرهنگ فارسی

کهتر پروری ٠ زیر دست نوازی ٠ بنده پروری ٠ حالت و عمل کهتر نواز ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم