رس کردن

لغت نامه دهخدا

رس کردن. [ رُس س / رُک َ دَ ] ( مص مرکب ) رست کردن. رجوع به رس و رس شدن و رست شدن و رست کردن شود: رس کردن شکر؛ متبلور شدن آن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

رست کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال رابطه فال رابطه فال احساس فال احساس فال ماهجونگ فال ماهجونگ