سپهرداد

لغت نامه دهخدا

سپهرداد. [ س ِ پ ِ ] ( اِخ ) داماد داریوش ، والی ولایت ینیانی و سردار جنگ گرانیک که در شجاعت ممتاز بود. وی با سپاهی نیرومند بهمراهی چهل تن از خویشاوندان خود که همه مردمی جنگی بودند، به مقدونیها حمله کرد و بسیاری ازسپاهیان دشمن را مجروح و مقتول ساخت ، ولی بدست مقدونیها کشته شد. نام او را «دیودور» سپیتربات و آریان سیپیتردات نوشته است ، دومی صحیح بنظر می رسد زیرا فارسی کنونی آن سپهرداد است نه سپهرباد. رجوع به ایران باستان ص 1250، 1251، 1731، 1728، 1261، 1091 شود.

فرهنگ فارسی

داماد دارویش والی ولایت ینیانی و سردار جنگ گرانیک که در شجاعت ممتاز بود

فرهنگ اسم ها

اسم: سپهرداد (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: sepehr dād) (فارسی: سپهرداد) (انگلیسی: sepehr dad)
معنی: نام داماد داریوش که در شجاعت ممتاز بود، نام داماد داریوش پادشاه هخامنشی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال میلادی فال میلادی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تماس فال تماس