ابن قاضی احمد بن محمد

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] «ابن قاضی، ابوالعباس شهاب الدین احمد بن محمد مِکْناسی زَناتی فاسی مالکی»، فقیه، مورخ، ادیب و ریاضی دان معروف مغربی در دولت شُرَفای سَعدی (حسنی) در سال 960ق متولد شد. جد اعلای وی موسی بن ابی العافیه از قبیله زناته مکناسه، بنیادگذار فرمانروایی مکناسه است که رفتار خصمانه اش با ادریسیان مغرب مشهور بود و از این رو ابن قاضی از کارهای او تبری جسته است. اشتهار وی به ابن قاضی مربوط به احمد بن علی بن عبدالرحمان قاضی مکناسه جد دوم صاحب ترجمه است و خود وی مختصری از ترجمه او را آورده است. ابن قاضی در آغاز «درة الحجال»، خود را «المکناسی النِجار» معرفی کرده است. از این رو برخی او را المکناسی النجاری نوشته اند، در حالی که در نوشته ابن قاضی منظور این است که ریشه خانوادگی او از مکناسه است و تبدیل کردن کلمه النجار به صورت صفت نسبی النجاری نتیجه سوء تعبیر است.
پدر، نیاکان و عموزاده های او اهل علم بودند. هر چند آغاز زندگی او مقارن با دگرگونی های سیاسی در مغرب بود، اما این دوران از لحاظ علمی هنوز دوران شکوفایی محسوب می شد و فاس پناهگاه امنی برای دانشمندان بود که از هر سو به آنجا روی می آوردند تا از مراکز و گنجینه های علمی آن بهره گیرند. ابن قاضی در خانواده خود و در شهر فاس محیط مساعدی برای پرورش خود در علوم شرعی، ادبی و ریاضی داشت؛ 21 ساله بود که پدرش درگذشت و 26 سال داشت که چون بسیاری از طلاب آن عصر برای تکمیل تحصیلات درصدد سفر به مشرق برآمد و از آن اندازه وسعت مالی برخوردار بود که توانست به این آرزو تحقق بخشد. این سفر او در 986ق آغاز شد و چندین سال طول کشید. او تونس، مصر و حجاز را دید و در 987ق حج گزارد. تاریخ مراجعت او به فاس معلوم نیست، اما آن چه از اشارات «درة الحجال» برمی آید، هنوز در 989ق در مشرق بوده است.
احمد المنصور سعدی ذهبی شریف حسنی که در غیاب ابن قاضی بر تخت پادشاهی مغرب نشسته بود، دانش وسیع و نیک خویی ابن قاضی او را انگشت نما کرد و سلطان درصدد برآمد او را به سفارت مشرق بفرستد تا اقتدار و شکوه دولت خود را در آن خطه بشناساند. ابن قاضی خود نیز برای بهره گیری علمی بیشتر علاقه مند به این سفر بود. بنابراین در شعبان 994 در تِطوان به کشتی نشست، اما در تنگه جبل الطارق گرفتار دزدان دریایی اسپانیا شدند و ابن قاضی به اسارت رفت.
بعضی گفته اند که او در سفر حج (994ق) دچار این مصیبت شد و برخی اسارت او را هنگام مراجعت از مشرق نوشته اند. اما در واقع او در سفر دوم و هنگام رفتن، نه در برگشت، گرفتار شد. اشاره کوتاه ابن قاضی در ضمن ترجمه حال ابوعبدالله محمد خَروف تونسی مؤید این مدعاست. آن جا که بدون ذکر تاریخ دقیق سفر و به مناسبت مقایسه اسارت خود با اسارت ابوعبدالله می گوید که این گرفتاری هنگام عزیمت به مصر برای اخذ علم از استادانی که در سفر اول موفق به دیدارشان نشده بود، روی داد. او 11 ماه اسارت پر رنج و محنت کشید تا در اثر اقدامات منسوبان، اعیان دولت و خود سلطان و پرداخت فدیه ای، به میزان 20 هزار اوقیه زر در رجب 995، از گرفتاری رها شد. هنگفت بودن مبلغ فدیه نمودار منزلت والای ابن قاضی در نظر زمامداران مغرب بود. ابن قاضی پس از رهایی از طریق سَبْته و تطوان به فاس بازگشت. اشتیاق او به دانش، او را بار دیگر با دانشمندان مغرب و علمای حاشیه دربار منصور پیوند داد. او به کار تدریس در جامع قَرّویین و جامع ابن یوسف مراکشی و تألیف پرداخت و برای سپاس گزاری از نعمت خلاصی که منصور برای او ممکن ساخته بود، همه نوشته های خود را به سلطان اهدا کرد و با تأسی به ابوعبدالله خروف تونسی که خود را آزاد کرده ابوالعباس مَرینی تلقی می کرد، او نیز پیوسته خود را مدیون سلطان حسنی مغرب، احمد منصور می دانست و یکی دیگر از آثارش، «المُنْتَقی المقصور» را به مآثر وی اختصاص داد. ابن قاضی مدتی بدون داشتن سمتی رسمی با دربار منصور، پیوندی نزدیک داشت، تا به منصب قضا در شهر سَلا گماشته شد. از این رو در نوشته های معاصر و متأخر، از او به عنوان قاضی سلا یاد کرده اند. با توجه به سخنان ابن قاضی درباره نایب قاضی سلا از 998ق و اجازه روایت دادن ابن قاضی به او در 1000ق و با توجه به اشارات بابا تنبکتی در 1005ق و مقری در 1009ق درباره تصدی قضای سلا توسط او، می توان حدود تقریبی این دوره را تخمین زد.
وی به علتی ناشناخته، از سمت قضا برکنار شد و در جامع الاَبّارین فاس به تدریس صحیح بخاری نشست. پس از مرگ منصور در 1012ق و پریشانی اوضاع مغرب به سبب جنگ های خانگی میان شاهزادگان مدعی سلطنت، جمع دانشمندان فاس و مراکش از هم پاشید و هر کدام از آنان در گوشه ای از بادیه پناهگاهی برای خود جست. در این احوال، ابن قاضی هم در منطقه اطلس میانی به زاویه دَلائیان کوچید و در آن جا به حرمت زیست.
وی گاهی برای رسیدگی به وضع خانواده و جست و جو از احوال یاران و شاگردانش به فاس می رفت. بدین سان ابن قاضی بقیه عمر خود را تا 1025ق به تدریس و تألیف گذراند، گرچه تاریخ فوت او 1026ق نیز یاد شده است. جسد وی پس از آن که شاگردش مقّری بر او نماز خواند، در نزدیکی باب الجیسه دفن شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم