شرفیابی. [ ش َ رَف ْ ] ( حامص مرکب ) سرافرازی و درک شرف و بلندی جاه و مرتبه. ( از ناظم الاطباء ). تشرف. شرف و افتخار یافتن.( یادداشت مؤلف ). نیل به شرف و افتخار. ( فرهنگ فارسی معین ). || به خدمت بزرگی رسیدن. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شرفیاب و شرفیاب شدن شود.
فرهنگ معین
( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - نیل به شرف و افتخار. ۲ - به خدمت بزرگی رسیدن . شرق (شَ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) برآمدن آفتاب . ۲ - (اِ. ) جای برآمدن آفتاب . ۳ - یکی از جهات چهارگانه ، مقابل غرب . ۴ - روشنی آفتاب . ۵ - سپیدی . ۶ - خاور.
فرهنگ عمید
شرفیاب شدن، به حضور شخص بزرگی رسیدن.
فرهنگ فارسی
۱ - نیل به شرف و افتخار . ۲ - به خدمت بزرگی رسیدن .
ویکی واژه
نیل به شرف و افتخار. به خدمت بزرگی رسیدن. شرق (شَ) برآمدن آفتاب. جای برآمدن آفتاب. یکی از جهات چهارگانه، مقابل غرب. روشنی آفتاب. سپیدی. خاور.