لغت نامه دهخدا
حصور. [ ح َ ] ( اِخ ) لقب یوحنا المعمدان. ( اقرب الموارد ). لقب یحیی بن زکریا. ( ترجمان عادل ). ان اﷲ یُبَشِّرُک بیحیی مصدقاً بکلمة من اﷲ و سیداً و حصوراً. ( قرآن 39/3 ). چون از ازدواج خودداری میکرد.
حصور. [ ح ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ورزق بخش داران شهرستان فریدن. واقع در 11 هزارگزی باختر داران و یک هزارگزی شوسه ٔازنا به اصفهان. در دامنه کوه واقع است ، و با آب وهوای سردسیر. سکنه 610 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، انگور، سردرختی. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی آن جاجیم و قالیچه بافی. راه آن ماشین رو است. زیارتگاه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).