برزق

لغت نامه دهخدا

برزق. [ ب َ زَ ] ( ع اِ ) نباتی است بقول لیث ، و مجدالدین گوید صواب بروق است بواو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

نباتی است بقول لیث و مجد الدین گوید صواب بروق است بواو .

دانشنامه عمومی

برزق یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان گرمه شمالی بخش کندوان شهرستان میانه واقع شده است.
این روستا در دامنه کوهای بزگوش ( تلفظ  : بوز گوش ) به معنایی گنجشک سفید واقع شده و داری اب و هوای سرد و کوهستانی می باشد.
فعالیت اکثر مردم دامداری ، زراعت و باغداری است ، و محصول بدست امده حاصل از باغداری به سرد خانه های شهر های اطراف برای ارائه در شب عید ارسال میگردد و محصولات حال از زراعت و دامداری برای استفاده شخصی اهالی روستا صرف می شود.
از اهالی و طلافیه های پرجمعیت و اصیل میتوان به طایفه نوری ، خدایی ، اسمائیلی اشاره کرد .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)رزق (۱۲۳ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم