لغت نامه دهخدا بی قوت. [ ق ُوْ وَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + قوّت ) بی زور. ضعیف : این شتر قوی لاغر است وبی قوت. ( انیس الطالبین ص 202 ). و رجوع به قوت شود.بی قوت. ( ص مرکب ) ( از: بی + قوت ) بی غذا. بی خوراک.