بدادا

لغت نامه دهخدا

بدادا. [ ب َ اَ ] ( ص مرکب ) کسی که ادای خارج از او سر زند. مقابل خوش ادا. ( از آنندراج ). آنکه دارای اطوار و رفتار و کرداربد باشد. ( ناظم الاطباء ). بدخو. بداطوار. بداحوال. بدگوشت. گوشت تلخ. ( یادداشت مؤلف ). || کسی که در ادای قرض حیله جو باشد. ( آنندراج ) :
انتظار وعده دارم در ادای وام دوست
بدادا وقت طلب در جان سپاری نیستم.نظیری ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

بداخلاق، بدخو.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه ادا و اطوارش ناپسند باشد آنکه رفتارش پسندیده نباشد مقابل خوش ادا .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم