تالو

لغت نامه دهخدا

تالو. ( اِخ ) یکی از آبادیهای زیارت خواسته رود، در استراباد رستاق. رجوع به سفرنامه مازندران بخش انگلیسی ص 128 و ترجمه وحید مازندرانی ص 171 شود.

فرهنگ فارسی

یکی از آبادیهای زیارت خواسته رود در استر آباد رستاق ٠

دانشنامه عمومی

تالو بخش اجرای فرم ( حرکات نمایشی ) در رشته ووشو می باشد. در این بخش به اجرای فرمهای سنتی و یا مدرن چینی همراه با دربرگیری ضربات قدرتی دست و پا ، حرکات نمایشی ، آکروباتیک و نشست ها و پرش ها استفاده می شود و همچنین در بعضی فرم ها از سلاح های سرد ( شامل نانچیکو، سانچیکو، نیزه، شمشیر، بادبزن، چوب و. . ) وجود دارد. این بخش به زیرشاخه های متعددی برای نمایش فرمهای تالو تبدیل شده است که همه آنها در همان مجموعه تالو گردآوری شده اند و به عنوان پیکره ای واحد از آنها در مسابقات استفاده می شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم