مسأله گو

لغت نامه دهخدا

مسأله گو. [ م َ ءَ ل َ / ل ِ ] ( نف مرکب ) مسأله گوی. مسأله گوینده. گوینده مسأله. بیان کننده مسائل. کسی که احکام شرعی فرعی را در مورد عبادات یا معاملات برای مردم بیان میکند. آنکه حکم مجتهد را درباره موضوعی برای مقلد بیان مینماید : و مسأله گوئی یا نکته جویی یا فصیح سخنی. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 141 ).

فرهنگ فارسی

بیان کننده مسائل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم