بغ کردن
بغ کردن. [ ب ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عامه خشمگین نشستن. چون بت با کبر و مناعت ساکت نشستن. عبوس بودن. ترشروی بودن. درهم کشیدن چهره.
(بُ. کَ دَ ) (مص ل . ) عبوس شدن ، ترشرو شدن .
( مصدر ) عبوس شدن پژمان و ترشرو بودن چهره در هم کشیدن .
عبوس شدن، ترشرو شدن.