شرمسار کردن

لغت نامه دهخدا

شرمسار کردن. [ ش َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خجل ساختن. شرمنده کردن :
چون به نیکیم شرمسار نکرد
به بدی چند شرمسار کند.خاقانی.خلقند شرمسار ز فریاد من که من
فریاد می کنم که مرا شرمسار کرد.خاقانی.خدایابه عزت که خوارم مکن
به ذل گنه شرمسارم مکن.سعدی ( بوستان ).مرا شرمساری ز روی تو بس
دگر شرمسارم مکن پیش کس.سعدی ( بوستان ).

فرهنگ فارسی

خجل ساختن شرمنده کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال جذب فال جذب فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت