شرمنده کردن

لغت نامه دهخدا

شرمنده کردن. [ ش َ م َ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خجل کردن. تخجیل. شرمسار کردن. شرمنده ساختن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خجل کردن تخیل شرمسار کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم