سیسرو

لغت نامه دهخدا

سیسرو. [ س َ رُ ] ( اِ ) رجوع به سیسرک و سیسک شود.

فرهنگ عمید

کرمی که در انبار گندم پیدا می شود و گندم را ضایع می کند.

فرهنگ فارسی

جیرجیرک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ورق فال ورق فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال پی ام سی فال پی ام سی