لغت نامه دهخدا
باد نوروز از کجا این بوی جان می آورد
جان من پی تابکوی دلستان می آورد.
سلمان گذشته ازقصیده و غزل ، ترجیعبند، ترکیب بند، قطعه ، مثنوی و رباعی نیز گفته است و در تصوف نیز اشعاری دارد:
گر سر و ترک کلاه فقر داری ای فقیر
چار ترکت باید اول تا رود کارت به پیش
ترک اول ترک مال و ترک ثانی ترک جاه
ترک ثالث ترک راحت ترک رابع ترک خویش.
دو مثنوی یکی موسوم به جمشید و خورشید و دیگری فراقنامه دارد. سلمان در آخر عمر از نظر جلایریان افتاد ودر ساوه انزوا جست و گرفتار پریشانی گشت و سرانجام بسال 778 هَ. ق. در همانجا درگذشت. رجوع به تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 4 صص 289 - 298 و رجال حبیب السیر ص 11، 82، 133، 163، 218، 245، 269، 272 و مجمع الفصحا ج 2 ص 19 و تاریخ ادبیات شفق شود.