حول و حوش

لغت نامه دهخدا

حول و حوش. [ ح َ / حُو ل ُ ح َ / حُو ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب )پیرامون. پیرامن. اطراف. گرداگرد. دور. دور و بر.

فرهنگ فارسی

پیرامون پیرامن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال درخت فال درخت فال عشق فال عشق فال شمع فال شمع