حفره کردن

لغت نامه دهخدا

حفره کردن. [ ح ُ رَ / رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حفره زدن :
مکر آن باشد که زندان حفره کرد
آنکه حفره بست آن مکری است سرد.مولوی.این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان.مولوی.

فرهنگ فارسی

حفره زدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم