بی حسیب

لغت نامه دهخدا

بی حسیب. [ ح َ / ح ِ ] ( ص مرکب ) بی حساب :
متناسبند و موزون حرکات دلفریبت
متوجهند با ما سخنان بی حسیبت.سعدی ( طیبات ).رجوع به حساب و بی حساب شود.

فرهنگ فارسی

بی حساب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال چای فال چای فال تک نیت فال تک نیت فال اوراکل فال اوراکل