بنقد

لغت نامه دهخدا

بنقد. [ ب ِ ن َ ] ( ق مرکب ) با پول حاضر آماده. و حاضر و موجود و فوراً و فی الفور و همین لحظه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ - فعلا.۲ - با پول حاضر و آمادهنقدا. ۳ - حاضر و موجود . ۴ - فورا فی الفور همین لحظه .
با پول حاضر آماده . و حاضر و موجود و فورا و فی الفور و همین لحظه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم