لغت نامه دهخدا
حسن آباد. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) کوهی است در بلوک عارون ثویه از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد یافته.
حسن آباد. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) شعبه ای از کوههای البرز که در قسمت جلگه ایالت تهران تا کویر پیش رفته.
حسن آباد. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان دودانگه بخش ضیاء شهرستان قزوین در 28 هزارگزی جنوب ضیأآباد و 60 هزارگزی راه عمومی. کوهستان و معتدل است و دارای 47 تن سکنه شیعه ترکی و فارسی زبان است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات ، گردو و کشمش و سیب و شغل اهالی زراعت ، قالی و جاجیم و گلیم و کیسه حمام بافی است. از آثار قدیم یک امامزاده دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
حسن آباد. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) ( اوچ تپه ) دهی است جزء دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین در 60 هزارگزی شمال باختر آوج و 36 هزارگزی راه عمومی. در دامنه واقع و معتدل است و دارای 163 تن سکنه شیعه ترکی زبان است. آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
حسن آباد. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قنوات بخش حومه شهرستان قم در 12هزارگزی خاور قم و یکهزارگزی راه سراچه به قم. جلگه و معتدل است. دارای 250 تن سکنه شیعه فارسی زبان است. آب آن از قنات شور و محصول آن غلات ، صیفی ، انار،انجیر و پنبه است و شغل اهالی زراعت و قالیچه و گلیم و جوال بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
حسن آباد. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش دستجرد شهرستان قم در 8 هزارگزی شمال خاور دستجرد و 3 هزارگزی راه فرعی دستجرد به قم. کوهستان و سردسیر است. دارای 152 تن سکنه شیعه فارسی زبان است. آب آن از رودخانه جهرود. محصول آن غلات ، بنشن و شغل اهالی زراعت است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
حسن آباد. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان تیموربخش حومه شهرستان محلات است. در 12هزارگزی خاور محلات و راه شوسه دلیجان به محلات در دامنه کنار رود معتدل است. و دارای 80 تن سکنه شیعه فارسی زبان است. آب آن از نهر نخجیروان رود قم و محصول آن غلات ، پنبه ، صیفی ، میوه جات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).
حسن آباد. [ ح َ س َ ] ( اِخ ) دهی جزء بخش کن شهرستان تهران است. در پنجهزاری گزی جنوب خاور کن و 4هزارگزی راه شوسه و کنار راه فرعی تهران - کن. در دامنه واقع و معتدل است. دارای 135 تن سکنه شیعه ترکی و فارسی زبان است. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، انار، انجیر، سیب زمینی ، صیفی ، میوه جات و شغل اهالی زراعت است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).