حسنک وزیر

لغت نامه دهخدا

حسنک وزیر. [ ح َ س َ ن َ ک ِ وَ ] ( اِخ ) رجوع به ابوعلی حسن بن محمد میکالی و حسنک میکال شود.

دانشنامه آزاد فارسی

حَسَنک وزیر ( ـ۴۲۲ق)
(شهرت ابوعلی حسن بن محمّد بن میکال، ملقب به سیدالکُفاه) ادیب و وزیر محمود غزنوی . حسنک از خاندان میکائیلیان نیشابور و در جوانی ملازم سلطان محمود غزنوی و در سفر و حضر همیشه با او بود. آنگاه که سلطان بر تخت نشست ، حسنک به امارت نیشابور انتخاب گردید و بر اثر ابراز کفایت و لیاقت در کار خویش ، دیوان غزنه نیز به او سپرده شد. در ۴۱۶ق، پس از عزل احمد بن حسن میمندی ، محمود پس از رایزنی با مقربان دربار، او را به وزارت خویش برگزید. وی تا مرگ سلطان محمود و نیز در زمان محمد بن محمود غزنوی عهده دار آن سمَت بود و از امیرمحمد در مقابل مسعود، برادر دیگر سلطان ، حمایت می کرد، تا جایی که موجبات رنجش مسعود (ولیعهد) را فراهم آورد. چنان که روزی گفته بود: «من آنچه می کنم به فرمان خداوند خود می کنم ، اگر وقتی مُلک به تو رسد، حسنک را بر دار باید کرد». سرانجام مسعود غزنوی ، با سعایت ابوسهل زوزنی ، حسنک وزیر را به بهانۀ قرمطی بودن و رابطه با فاطمیان مصر به دار آویخت . پیکر او هفت سال بر دار بود تا این که به دستور خلیفه پایین کشیده و دفن شد. حسنک مردی مال اندوز بود و در مدتی که وزارت کرد، سخت ثروتمند شد. در تاریخ بیهقی، با نثری شیوا و دلکش داستان بر دار کردن او بیان شده است که از نمونه های درخشان نثر فارسی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم