دانشنامه اسلامی
قوانین قصاص، از جمله احکام الهی در تورات بود:انا انزلنا التورة... • وکتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس والعین بالعین والانف بالانف والاذن بالاذن والسن بالسن والجروح قصاص فمن تصدق به فهو کفارة له ومن لم یحکم بما انزل الله فاولـئک هم الظــلمون.ما تورات را نازل کردیم ...• و بر آنها (بنی اسرائیل) در آن (تورات)، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بینی در برابر بینی، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان می باشد و هر زخمی، قصاص دارد و اگر کسی آن را ببخشد (و از قصاص، صرف نظر کند)، کفاره (گناهان) او محسوب می شود و هر کس به احکامی که خدا نازل کرده حکم نکند، ستمگر است. این آیه قسمت دیگری از احکام جنایی و حدود الهی تورات را شرح می دهد، و می فرماید: ما در تورات قانون قصاص را مقرر داشتیم که اگر کسی عمدا بی گناهی را به قتل برساند اولیای مقتول می توانند قاتل را در مقابل اعدام نمایند. (و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس). و اگر کسی آسیب به چشم دیگری برساند و آن را از بین ببرد او نیز می تواند، چشم او را از بین ببرد (و العین بالعین). و همچنین در مقابل بریدن بینی، جایز است بینی جانی بریده شود (و الانف بالانف). و نیز در مقابل بریدن گوش، بریدن گوش طرف مجاز است (و الاذن بالاذن). و اگر کسی دندان دیگری را بشکند او می تواند دندان جانی را در مقابل بشکند (و السن بالسن). و به طور کلی هر کس جراحتی و زخمی به دیگری بزند، در مقابل می توان قصاص کرد (و الجروح قصاص). بنابراین حکم قصاص بطور عادلانه و بدون هیچگونه تفاوت از نظر نژاد و طبقه اجتماعی و طایفه و شخصیت اجرا می گردد، و هیچگونه تبعیضی در آن از این جهات راه ندارد (البته این حکم مانند سایر احکام اسلامی دارای شروط و مقرراتی است که در کتب فقهی آمده است زیرا این حکم اختصاصی به بنی اسرائیل نداشته، در اسلام نیز نظیر آن وجود دارد چنان که در آیه قصاص در سوره بقره آیه ۱۷۸ ذکر شد). این آیه به تبعیضهای ناروایی که در آن عصر وجود داشت پایان می دهد، و به طوری که از بعضی تفاسیر استفاده می شود، در میان دو طایفه یهود مدینه در آن عصر نابرابری عجیبی وجود داشت: اگر فردی از طایفه بنی النضیر فردی از طایفه بنی قریظه را می کشت قصاص نمی شد، ولی به عکس اگر کسی از طایفه بنی قریظه فردی از طایفه بنی النضیر را به قتل می رساند، کشته می شد، هنگامی که اسلام به مدینه آمد، بنی قریظه در این باره از پیامبر صلی الله علیه وآله سؤال کردند، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: خونها با هم فرق ندارد، طایفه بنی النضیر زبان به اعتراض گشودند که مقام ما را پائین آوردی، آیه فوق نازل شد و به آنها اعلام کرد که نه تنها در اسلام، در آئین یهود نیز این قانون بطور مساوی وجود داشته است. ولی برای آنکه این توهم پیش نیاید که خداوند قصاص کردن را الزامی شمرده و دعوت به مقابله به مثل نموده است، به دنبال این حکم می فرماید: اگر کسی از حق خود بگذرد و عفو و بخشش کند، کفاره ای برای گناهان او محسوب می شود، و به همان نسبت که گذشت به خرج داده خداوند از او گذشت می کند.
نسخ احکام تورات
برخی از احکام تورات به وسیله عیسی علیه السلام نسخ شد:ومصدقـا لما بین یدی من التورة ولاحل لکم بعض الذی حرم علیکم وجئتکم بـایة من ربکم فاتقوا الله واطیعون• فلما احس عیسی منهم الکفر قال من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله ءامنا بالله واشهد بانا مسلمون.و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق می کنم و (آمده ام) تا پاره ای از چیزهایی را که (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضی از چهارپایان و ماهیها،) حلال کنم و نشانه ای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده ام پس از خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید! هنگامی که عیسی از آنان احساس کفر (و مخالفت) کرد، گفت: «کیست که یاور من به سوی خدا (برای تبلیغ آیین او) گردد؟» حواریان (شاگردان مخصوص او) گفتند: «ما یاوران خداییم به خدا ایمان آوردیم و تو (نیز) گواه باش که ما اسلام آورده ایم.
تحریم بعضی خوردنی ها در تورات
۸. تحریم برخی از خوردنیها بر بنی اسرائیل با نزول تورات:کل الطعام کان حلا لبنی اسرءیل الا ما حرم اسرءیل علی نفسه من قبل ان تنزل التورة قل فاتوا بالتورة فاتلوها ان کنتم صـدقین.همه غذاها (ی پاک) بر بنی اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل (یعقوب)، پیش از نزول تورات، بر خود تحریم کرده بود (مانند گوشت شتر که برای او ضرر داشت.) بگو: «اگر راست می گویید تورات را بیاورید و بخوانید! (این نسبتهایی که به پیامبران پیشین می دهید، حتی در تورات تحریف شده شما نیست!)» بنابراینکه استثنای در «الا ما حرم...» منقطع باشد.و لاحل لکم بعض الذی حرم علیکم، این جمله می رساند که خدای تعالی بعضی از طیبات را بر بنی اسرائیل تحریم کرده بود و عیسی بن مریم آن را دوباره حلال کرده است، آیه زیر هم این معنا را صریحا می رساند: فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم... (به خاطر ظلمی که از ناحیه یهودیان رخ داده، ما بعضی از طیبات را که بر آنان حلال بود حرام کردیم.) و گفتار در آیه، خالی از یک دلالت نیست و آن دلالت بر این است که عیسی علیه السلام همه احکام تورات را امضا کرده، مگر چند حکمی را که خدای تعالی به دست وی نسخ نموده و آن چند حکم عبارت بوده از احکامی که بر یهود شاق و گران می آمده است. و لذا بعضی گفته اند: انجیل کتاب شریعت و احکام نیست، چون حکمی در آن نیامده و جمله: و لاحل...، عطف است بر جمله: بآیة من ربکم، و لام در لاحل لام نتیجه است و آیه را چنین معنا می دهد: من آیتی از ناحیه پروردگارتان آورده ام و آن فلان و فلان و فلان است و نیز آورده ام تا در نتیجه بعضی از چیزهایی که بر شما حرام شده و یا بعضی از محرماتی که رعایتش بر شما واجب گشته نسخ کنم. و جئتکم بآیة من ربکم...، از ظاهر عبارت بر می آید که می خواهد بیان کند جمله: فاتقوا الله و اطیعون، فرع بر آوردن معجزه است، نه بر حلال کردن محرمات، خلاصه لزوم تقوا و اطاعت عیسی علیه السلام به خاطر آوردن معجزه است، نه به خاطر اینکه محرماتی را برای شما حلال کرده و شاید منظور آن کسی هم که گفته: اگر جمله: و جئتکم بآیة...، را دوباره تکرار کرد، برای این بود که مطالب بعد را از مطالب قبل جدا کند، پس جمله: فاتقوا الله و اطیعون، ربطی به مطالب قبل از جئتکم بآیة...، ندارد تا متفرع بر تحلیل محرمات باشد، نه، بلکه بریده از آن است و متفرع بر خود جئتکم... ، همین معنا بوده است وگرنه اگر منظور مفسر نام برده، این نباشد صرف جداسازی، جزء مزایای گفتار و نکات ادبی شمرده نمی شود.
حرمت افترا در تورات
...