لغت نامه دهخدا
بر سفره کشید توشمالش
خوانی که به گنج هفتخوان است.سنجر کاشی ( از آنندراج ).از مهر توشمال فلک بر سماط دیر
آورد بهرلشکر او نان و دشتری.؟ ( از آنندراج ).رجوع به کاول شود. || رئیس طوایف لرها. ( ناظم الاطباء ). رئیس. کدخدا ( در ایل و قبیله ). ( یادداشت بخطمرحوم دهخدا ).
توشمال. ( اِخ ) تیره ای از ایهاوند هفت لنگ. رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 73 شود.