لغت نامه دهخدا
تتیس. [ ت ِ ] ( اِخ ) دریای بزرگی که در عهد دوم معرفةالارضی سرزمین ایران را فراگرفته بود.رجوع به جغرافیای تاریخی غرب ایران ص 11 و 12 شود.
تتیس. [ ت ِ ] الهه دریا و دختر اورانوس و گا است وی تجسمی ازنیروی بارآوری آب است. بر اثر ازدواج وی با اوکه آنوس نه ره و اوسه آنید بوجود آمدند. این الهه را نباید با نوه اش تتیس اشتباه کرد. رجوع بماده بعد شود. سامی بیگ آرد: بزرگترین الهه دریا در اساطیر یونانی است یونانیها او را دختر زمین و آسمان میپنداشتند گویا با برادرش اقیانوس ( اوکه آنوس ) ازدواج کرده سه هزار پری بنام اقیانیده ( اوسه آنید ) و سه هزار دیگر بنا نهر ( نره ) تولید کرده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
تتیس. [ ت ِ ] ( اِخ ) در افسانه های باستانی یونان ، ربةالنوع دریا و دختر «نره » و «دوریس » است. «زئوس » و «پوزیدون » هر دو خواهان ازدواج با وی شدند. ولی «تمیس » پیشگویی کرد، پسری که از تتیس بدنیا آید از پدرش بزرگتر و قوی تر خواهد بود. آنگاه خدایان مصمم شدند که تتیس با انسانی بنام «پله » پادشاه «فتی » ازدواج کند. ولی تتیس ازپذیرفتن این زناشویی سرباز زد و بصورتهای شیر و مارو آتش و آب درمی آمد و سعی میکرد که پله به او دسترسی پیدا نکند. ولی پله بکمک اسب افسانه ای شیرون علیرغم تغییر شکلهایی که تتیس بخود میداد، او را تسلیم ساخت و کامیاب گردید. جشن عروسی آنان در غار شیرون برگزار گردید و خدایان در آنجا حاضر شدند و برای عروس و داماد هدایای فراوانی آوردند. از این ازدواج آشیل بدنیا آمد. وی پاشنه پای پسر خود را گرفت و برای مصون ساختن او از جراحات ، درشط «ستیکس » فرو برد. رجوع به آشیل و تتیس و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ایران باستان ج 1 ص 774 شود.