بورق

لغت نامه دهخدا

بورق. [ رَ ] ( معرب ، اِ ) معرب بوره. یکی از عقاقیر اصحاب صناعت کیمیا. و آن بر چند صفت است : یکی بورق الخیز و قسمی دیگر که آنرا نطرون گویند و بورق الصناعة و زراوندی و این بهترین صنف بورق است. ( مفاتیح ). چیزی است مانند نمک. معرب بوره. ( غیاث ). انواع آن : بوره ارمنی ، بوره زرگری ، بوره خبازان و بوره زراوندی که بسرخی زند. بوره کرمانی ، بوره مغربی و الوانش بسیاراست. ( از نزهة القلوب ). رجوع به بوره و بورک شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ملح آبدار برات سدیم که فرمول شیمیایی آن میباشد . وزن مخصوصش ۱ / ۷ و سختیش بین ۲ تا ۲ / ۵ است . بور. طبیعی مز. گس دارد تنگار ملح الصناعه . براکس . ۲ - شکر سفید .

دانشنامه عمومی

بورق (تفت). بورق روستایی در دهستان دهشیر بخش مرکزی شهرستان تفت استان یزد ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۹۳ نفر ( ۳۵خانوار ) بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم