دانشنامه اسلامی
وی در دمیره از توابع دمیاط متولد شد. هنوز کودک بود که پدرش مُرد و مادرش به عقد ازدواج برادرزاده شوهر خود فخرالدین مقدام بن قاضی ابوالعباس احمد بن شُکر درآمد که تربیت او را برعهده گرفت .
اساتید
ابن شکر مذهب مالکی داشت و نزد فقهای مالکی آن روزگار به تحصیل پرداخت . نخست در قاهره نزد ابوبکر عتیق بجایی ، و پس از آن در اسکندریه نزد ابوالقاسم مخلوف بن علی معروف به ابن جاره ، امام ابوطاهر اسماعیل بن مکی ابن عوف زُهری ، ابوالطیب عبدالمنعم بن یحیی بن مَخلوف حِمیری و ابوالحسین محمد بن احمد بن ابی نوح نَوی درس خواند. از چندتن از اساتید شام همچون حافظ ابوطاهر احمد بن محمد اصفهانی و ابوالحسین احمد بن حمزة بن علی سُلَمی و مانند ایشان حدیث آموخت و از ابن سُلَمی ، ابوعبدالله محمد بن علی بن صَدقة حَرّانی ، ابومحمد عبدالرحمان بن علی بن مسلَم لَخْمی ، ابوالفضل اسماعیل بن علی بن ابراهیم حَنْرَوی و مانند ایشان اجازه روایت حدیث گرفت . چند تن از علمای مصر نیز مانند علاّمه ابومحمد عبدالله بن بَرّی بن عبدالجبار نحوی و ابوالقاسم هِبَةالله بن علی بن سعود انصاری (بوصیری ) و ابوعبدالله محمد بن حَمْد بن حامد ارتاحی به او اجازه روایت دادند. پس از آن مدتی در دمشق و قاهره و شهرهای دیگر به روایت حدیث اشتغال داشت . زکی الدین ابومحمد منذری و شهاب قوصی از او روایت کرده و او را ستوده اند.
اشتغال در دیوان
به درستی دانسته نیست که ابن شکر در چه سالی به خدمت دیوان درآمده است . مقریزی نوشته است وی در دهم صفر ۵۸۰ در قاهره دیوان ( استیفاء ) را از ابن عثمان گرفت و حساب او را تسویه کرد. همین مورخ در کتاب دیگر خود این تاریخ را ۵۸۷ق نوشته است . و نیز همو در وقایع سال ۶۱۰ق از او با عنوان صاحب نام می برد. او تا ۶۰۶ق در وزارت باقی بود و هر روز بر احترامش افزوده می شد، چنانکه در ۶۰۴ق خلیفه الناصرلدین الله از بغداد و به دست شیخ شهاب الدین ابوعمر (صحیح : ابوحفص عمر بن محمد است ) محمد بن عمویة سهروردی برای ملک عادل و وزیرش خلعت هایی به دمشق فرستاد. در ۶۰۶ق ملک عادل بر او خشم گرفت و از وزارت برکنارش ساخت . از این تاریخ تا ۶۱۱ق که به فرمان عادل ، کار سرپرستی سنگ فرش صحن مسجد اموی به او سپرده شد، دست کم دوبار دیگر وزارت یافت و باز معزول شد. در ۶۱۲ق ، باردیگر به وزارت رسید و با قدرت و تسلط بسیار حکم راند، بر گروهی از بزرگان سخت گرفت ، اموال برخی از منشیان و مستوفیان بزرگ و نیز جمعی از بنی حمدان ، بنی الجباب و بنی الجلیس را مصادره کرد، تا جایی که قاضی اشرف از بیم او به بغداد گریخت و الناصرلدین الله ، خلیفه عباسی را به شفاعت برانگیخت . عادل نیز تا مدتها به رفتار وزیرش اعتراضی نداشت ، اما سرانجام ، بار دیگر او را معزول و تبعید کرد. این بار ابن شکر تا زمان مرگ سلطان در تبعیدگاه به سر برد. پس از درگذشت عادل ، ابن شکر به مصر بازگشت و به وزارت ملک کامل رسید و تا پایان عمر در وزارت او باقی بود. کار ابن شاکر در سالهای آخر عمر و وزارت به افراط کشید، چنانکه در ۶۱۷ق امر مصادره اموال تجار و منشیان را در مصر و قاهره گسترش داد و مالیات های سنگین بر املاک بست و در نتیجه جمعی انبوه را به فقر و فلاکت کشاند.
ویژگی ها
...