سهک

لغت نامه دهخدا

سهک. [ س َ ] ( ع مص ) بردن : سهک التراب من الارض سهکا؛ برد باد خاک را از زمین. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) بوی بد عرق کسی و بوی بد گوشت بوی گرفته. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). شمغند شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بوی ماهی. || زنگ آهن. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). زنگار آهن. ( مهذب الاسماء ).
سهک. [ س َ هََ ] ( ع اِ ) زنگ آهن. ( اقرب الموارد ). رجوع به سکهة شود.

فرهنگ فارسی

زنگ آهن

دانشنامه عمومی

سهک روستایی در دهستان فخررود بخش قهستان شهرستان درمیان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۷۱ نفر ( در ۲۷ خانوار ) بوده است. این روستا در ۴۶ کیلومتری مرکز استان خراسان جنوبی ( بیرجند ) قرار دارد. وضع طبیعی روستای سهک دهستان فخررود بصورت کوهستانی، دره ای یا تپه ای می باشد. و راه زمینی این روستا بصورت جاده خاکی می باشد. روستای سهک دارای برق، گاز، تلفن ثابت، و آب لوله کشی می باشد و همچنین سوپرمارکت و محل بازی کودکان نیز دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم