بانویه

لغت نامه دهخدا

بانویه. [ ی َ ] ( اِخ ) یکی از دو نفر رسولی که بازان بدستور خسرو پرویز برای تحقیق امر حضرت محمد ( ص ) به مدینه فرستاد و در همان هنگام حضرت خبر درگذشت خسروپرویز را به این دو رسول داد. و رجوع به حبیب السیر چ طهران ص 130 شود.
بانویه. [ ی َ ] ( اِخ ) نام مادر ابواسحاق ابراهیم بن شهریار کازرونی از متصوفه معروف قرن پنجم است. ( شیرازنامه ص 105 از تاریخ عصر حافظ ص 138 ).
بانویه. [ ی َ ] ( اِخ ) قیصر ملقب به بانویه. محدثه بود و از ابوالخیر باغبان روایت کرده است و بسال 607 هَ. ق. درگذشته. ( از اعلام النساء ج 4 ص 225 ).

فرهنگ فارسی

یک محدثه بوده است

دانشنامه عمومی

بانویه (جمهوری آلتای). بانویه ( به لاتین: Bannoye ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در جمهوری آلتای واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال راز فال راز فال رابطه فال رابطه فال ارمنی فال ارمنی