قلتاق. [ ق َ ] ( ترکی ، اِ ) چوب بندی زین. ( فرهنگ نظام ). آن جزء از زین اسب که از چوب سازند و بر آن نشینند. ( ناظم الاطباء ). پوستی باشد که بر میان حنای زین بکشند. و حنای زین را هم گویند. ( سنگلاخ : قالتاق ) : ای همچو تو مبهم پدر بینی تو قلتاق پسر برادر دینی تو صد فیل به زیر بار یک فرد کشند دفتربندان کشور بینی تو.حکیم شفائی ( از آنندراج ).رجوع به قالتاق و غلتاق و غلطاق شود.
فرهنگ معین
(قَ ) [ تر. ] (اِ. ) بخشی از زین اسب که از چوب سازند، چوب زین .
فرهنگ عمید
آن قسمت از زین اسب که از چوب ساخته می شود، چوب بندی زین اسب.