فف

لغت نامه دهخدا

فف. [ ف ُ ] ( اِ صوت ) هر دو لب بهم پیچیده یکبار بزور دمیدن ، به هندی یهوتک گویند. ( غیاث ). آواز و صدای دمیدن دم زرگری و حدادی و غیره را گویند. ( برهان ). پف. ( حاشیه برهان چ معین ).

فرهنگ فارسی

هر دو لب به هم پیچیده یکبار به زور دمیدن . پف .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم