غرض ورزی. [ غ َ رَ وَ ] ( حامص مرکب ) غرض ورزیدن. غرض رانی. اعمال غرض. به کار بردن غرض. رجوع به غرض و غرض ورزیدن و غرض رانی و غرض راندن و غرض داشتن شود.
فرهنگ معین
( ~ . وَ ) [ ع - فا. ] (حامص . ) به کارگیری نیت های کینه جویانه ، دوری از انصاف و بی طرفی .