عیسو

لغت نامه دهخدا

عیسو. ( اِخ ) ابن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام. رجوع به عیصو شود.

فرهنگ فارسی

پسر اسحاق علیه السلام و رفقه و برادر توام یعقوب علیلهالسلام.اولاد عیصو در کوه سعیر ( در مشرق العربه ) سکنی داشتند و بدان لحاظ آن مقاطعه را (ادوم ) گفتند و نسل ویرا ( ادومیان ) نامیدند و ایشان در دنیا قومی زور آور و قوی بودهاند .
ابن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام

دانشنامه عمومی

عیسو ( عبری: עֵשָׂו، به معنی «مودار» ) یا عیص، پسر بزرگ اسحاق و ربکا و برادر یعقوب است. او نخست زادگی خود را به آش سرخ فروخت و از آنجا به ادوم ( عبری: אֱדוֹם، به معنی سرخ ) معروف گردید. او به شکار اسب و غزال بسیار علاقه مند بود. بر طبق ادعای تورات: هنگامی که برای شکار رفت تا برگشته غذایی برای پدرش بپزد تا پدرش اسحاق او را برکت دهد، یعقوب آمده و به فریب از اسحاق برکت گرفت.
فرزندان عیسو در کوه سعیر زندگی می کردند و جامه سرخ بر تن می کردند.
عیسو دو همسر حتی و کنعانی به نام های عاداه و باسماس گرفت. باسماس برای عیسو چهار پسر به نام های نحاس، زارح، شماه و مزاه به دنیا اورد و عاداه برای عیسو دو پسر به نام های الیفز و تامان آورد.

دانشنامه آزاد فارسی

عیسو (Esau)
در عهد عتیق، پسر اسحاق و رِفقَه، و برادر همزاد، اما بزرگ تر یعقوب که مو و ریش ژولیده داشت. بنابر عهد عتیق، یعقوب برای این که اسحاق نابینا او را به جای عیسو برکت بدهد، پوست بزغاله ای به تن کرد و به این ترتیب اسحاق را فریفت. پیش از آن عیسو حق اولاد ارشدبودن را هم در ازای «آش ادوم (سرخ)» به یعقوب فروخته بود. عیسو سرسلسلۀ ادومیان شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم