لغت نامه دهخدا
علی حائری. [ ع َ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) ابن حسین بن علی بن محمد بغدادی حائری ، مشهور به درویش. رجوع به علی بغدادی شود.
علی حائری. [ ع َ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) ابن عبدالحسین بن علی اصغر حائری ایروانی. فقیه و اصولی بود و به سال 1301 هَ. ق. درگذشت او راست : 1- حاشیه بر کفایة. 2 - کتاب الطهارة. ( از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعة ج 41 ص 291 ).
علی حائری. [ ع َ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) ابن محمدبن علی بن ابی المعالی الصغیربن ابی المعالی الکبیر طباطبائی اصفهانی کاظمی حائری شیعی امامی. رجوع به علی طباطبائی شود.
علی حائری. [ ع َ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) ابن محمدحسین شهرستانی حائری. رجوع به علی شهرستانی شود.
علی حائری. [ ع َ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) ابن منصوربن محمدبن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد، مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی کبیر شود.