زراتشت

لغت نامه دهخدا

زراتشت. [ زَ ت ُ ] ( اِخ ) زردشت را گویند وکیش آتش پرستی را او بهم رسانید و کتاب زند را او درآورد. ( برهان ). لقب براهام زرتشت است که گویند پیغمبر پارسیان بوده... ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). زردشت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به زرتشت و زردشت و مزدیسنا شود.

فرهنگ فارسی

پیامبر ایران باستان از خانواده سپیتمه بعضی وی را از آذربایجان و برخی از ری و غالبا از شمال شرقی ایران دانند . در باب زمان او هم اختلاف بسیار است . سنت زردشتیان عصر ویرا حدود ۶٠٠ ق م . میداند و غالبا خاور شناسان قرنهای ۷ و ۶ ق م . را یاد میکنند . پدرش پوروشسپ و مادرش دغدو ( دغدویه ) نام داشت . وی معاصر گشتاسب بود و آن شهریار دین او را بپذیرفت .بعض سرود های گاتها ( از اوستا ) که در دستست از خود اوست . طبق روایت در حمله دوم ارجاسب تورانی ببلخ زردشت بدست یک تن تورانی از خاندان کرپ بنام براترک رش کشته شد .

فرهنگ اسم ها

اسم: زراتشت (پسر) (فارسی)
معنی: زرتشت، دارنده شتر زرد، نام پیامبر ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال تک نیت فال تک نیت فال چوب فال چوب استخاره کن استخاره کن