جیت

لغت نامه دهخدا

جیت. [ ج َ ] ( ع مص ) بکلمه جوت جوت خواندن شتران را. ( منتهی الارب ).
جیة. [ جی ی َ ] ( ع ص ) بوگرفته و گندیده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): ماء جیة؛ آب ایستاده و پارگین و چاه بوگرفته و گنده. ( منتهی الارب ). و گاهی بتخفیف یاء استعمال شود. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بکلمه جوت جوت خواندن شتر را

دانشنامه عمومی

جیت ( به لاتین: Jit ) یک روستا در دولت فلسطین است که در استان قلقیلیه واقع شده است. جیت ۲٬۳۲۰ نفر جمعیت دارد و ۵۰۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال ای چینگ فال ای چینگ فال جذب فال جذب فال اعداد فال اعداد