تیغ گر

لغت نامه دهخدا

تیغگر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) تیغساز. آنکه تیغها را بسازد. ( آنندراج ) :
مغنی ز دف ساختی چون سپر
به قانون خبرگیر ازین تیغگر.طغرا ( از آنندراج ).رجوع به تیغساز شود.

فرهنگ عمید

تیغ ساز، سازندۀ تیغ.

فرهنگ فارسی

تیغ ساز آنکه تیغها را بسازد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال چای فال چای