تبه روزگار

لغت نامه دهخدا

تبه روزگار. [ ت َب َه ْ ] ( ص مرکب ) تبه روز. تباه روز؛ که روزگارش تباه باشد. رجوع به تباه و تبه و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ عمید

۱. بد روزگار، پریشان روزگار، بدبخت، تیره روز.
۲. ظالم، ستم کار.

فرهنگ فارسی

تبه روز تباه روز که روزگارش تباه باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم