بی مانع

لغت نامه دهخدا

بی مانع. [ ن ِ ] ( ص مرکب ) ( از:بی + مانع ) آزاد. بی بازدارنده. رجوع به مانع شود.

فرهنگ فارسی

آزاد . بی باز دارنده .

فرهنگستان زبان و ادب

{barrier-free} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] ویژگی تسهیلاتی که استفاده از آنها برای همۀ افراد از جمله معلولان به سهولت امکان پذیر باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال راز فال راز فال ورق فال ورق