بطیحه

لغت نامه دهخدا

( بطیحة ) بطیحة. [ ب َ ح َ ] ( ع اِ ) جوی در سنگلاخ. ج ، بطایح و بطائح. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از منتهی الارب ). بطیحه ، بطحاء. ( منتهی الارب ). جای جمع شدن آب. رجوع به این کلمات در جای خود شود : رود طبیعی آن است که آبهایی بود بزرگ... و همی رود تا بدریایی رسد یا به بطیحه ای.( حدود العالم ). بود که از یک رود طبیعی رودهای بسیار بردارد و بکار شود و آن عمود رود همی رود تا بدریارسد یا به بطیحه ای چون فرات. ( حدود العالم ). و با او منجمی بود، کیخسرو را گفت که ای ملک زود باشد که بدین بطیحه یعنی جای جمع شدن آب بنایی و عمارتی پیدا شود و این آب بدین موضع باز خوشد. ( تاریخ قم ص 61 ).

فرهنگ عمید

مرداب یا جایی که در آن آب بسیار جمع می شود.

فرهنگ فارسی

جوی در سنگلاخ جمع بطایح و بطائح . بطیحه بطحائ . جای جمع شدن آب .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:بطایح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَطیحه ، زمین های پست آبرفتی و تالاب وسیعی در قسمت سفلای دجله و فرات که از واسط و کوفه در شمال ، تا بصره در جنوب گسترده است . این منطقه به نام شهرهای مجاور آن ، بطیحه بطائح کوفه ، واسط و بصره نیز خوانده شده است .
بطحیه یا بطحاء جمع : بطائح در لغت به زمین های پست آبرفتی کنار رودخانه گفته می شود. در این جلگه آبرفتی گل و لای سیلاب ها در بستر کم عمق رودخانه ها ته نشین می شود و گذر سیلاب ها از کناره های نرم و هموار و پست رودخانه ، تالاب هایی ایجاد می کند که از دوران باستان و در نوشته های به خط میخی شناخته بوده است . این منطقه تا چندی پیش در اطراف هور خَورالحُوَیزه ، هورالحمار و هورالشامیه تا زمین های شمالی تر امتداد داشت .
سیل در بطیحه
به نوشته مورخان و جغرافی نگاران اسلامی ، منطقه بطیحه در زمان های قدیم قریه هایی پیوسته و زمین هایی آباد بود. در زمان ساسانیان در قسمت های پایین کَسکَر، آب دجله طغیان کرد و در سدها شکافی بزرگ پدید آمد و بسیاری از زمین های آباد زیر آب رفت . در سال های ۶-۷ ق / ۶۲۷ - ۶۲۸م نیز آب دجله و فرات طغیان کرد و آب بندها شکاف هایی عظیم برداشتند و آبادی ها و مزارع چندین ناحیه را در بطائح آب فراگرفت و مردم آن دیار پراکنده شدند. در جریان فتح عراق از سوی مسلمانان ، بطیحه به سرعت گسترش یافت .
بطیحه در زمان امویان
در زمان معاویه ، عبدالله ابن دَرّاج ، عامل او در امر خراج عراق با قطع نی ها و ساختن آب بند، بخشی از زمین های بطائح را احیا کرد که درآمد سالانه ای حدود ۵ میلیون درهم داشت ، که ۱۵ میلیون درهم آورده است .در ۶۷ق /۶۸۶م که مُصعب بن زبیر حکومت بصره یافت با ساختن آب بندی که به نام او خوانده شد، جریان سیلاب را قطع ، و زمین های مردابی را اصلاح ، و از آن ِ خویش کرد. سپس عبدالملک بن مروان حک ۶۵ -۸۶ق /۶۸۵- ۷۰۵م این زمین ها را به اقطاع داد و نهرهایی در آن جا حفر شد. در روزگار حجاج ۷۵- ۹۵ق / ۶۹۴-۷۱۴م بندها شکست و زمین های بطائح بار دیگر زیر آب رفت . حجاج برای زیان رساندن به دهقانان - که آنان را هواخواه شورش ابن اشعث می دانست - عمداً از ترمیم سدها خودداری کرد. در پی آن ، حجاج شهر واسط را در شمال بطیحه بنا نهاد و دو نهر نیل و زابی را حفر کرد تا آب اضافی دجله و فرات را پیش از طغیان در بطیحه ، منحرف کند  این کارها به کوشش حَسّان نبطی صورت گرفت که تأسیساتی در بصره و بطائح به نام او وجود داشت . وی در خلافت ولید بن عبدالملک ۶ - ۶ق نیز زمین هایی از بطیحه را برای حجاج آباد کرد. در همین زمان ، مَسلمة بن عبدالملک به شرط اقطاع گرفتن زمین های پست مردابی ، نزدیک ۳ میلیون درهم صرف تعمیر آب بندها کرد و با حفر دو نهر به نام سیبین ، زمین های بسیاری را آباد و احیا نمود. بعدها خالد بن عبدالله قسری ، حاکم عراق ۱۰۵-۱۲۰ق /۷۲۳- ۷۳۸م در روزگار هشام سدی بر دجله بست و چند نهر حفر کرد. و به کوشش حسان نبطی بخش هایی از بطیحه آباد شد. پس از سقوط امویان و مصادره اموال ایشان ، تمام سیبین به اقطاع داوود بن علی عباسی درآمد و سپس جزو املاک خلافت گردید.
بطیحه در زمان عباسیان
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز