بدحساب

لغت نامه دهخدا

بدحساب. [ ب َ ح ِ ] ( ص مرکب ) آنکه در معاملات خود، درستی را پیشه نسازد. آنکه وام خود را بموقع و بسهولت نپردازد. مقابل خوش حساب. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(بَ. حِ ) (ص . ) خصوصیات کسی که حساب و کتاب درستی ندارد و بدهی خود را به موقع پرداخت نمی کند.

فرهنگ عمید

۱. کسی که در دادوستد با مردم راست ودرست نباشد.
۲. آن که بدهی خود را به موقع ندهد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در معاملات خود درستی را پیشه نسازد آنکه وام خود را بموقع و بسهولت نپردازد مقابل خوش حساب .

ویکی واژه

خصوصیات کسی که حساب و کتاب درستی ندارد و بدهی خود را به موقع پرداخت نمی‌کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم