یک ناگاه

لغت نامه دهخدا

یک ناگاه. [ ی َ / ی ِ ] ( ق مرکب ) به یک ناگاه. غفلتاً. ( یادداشت مؤلف ). ناگهان. ناگه. ناگاه.

فرهنگ فارسی

بیک ناگاه غفلتا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس