کافور مو ی

لغت نامه دهخدا

کافورموی. ( ص مرکب ) کنایه از سفیدموی است :
بیامد یکی پیر کافورموی
ز پس باز شدکودکی خوبروی.اسدی.

فرهنگ فارسی

( کافور مو ی ) سفیدمو : [ بیامد یکی پیر کافور موی ز پس باز شد کودکی خو بروی ] .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال مارگاریتا فال مارگاریتا