فراخ دهن

لغت نامه دهخدا

فراخ دهن. [ ف َ دَ هََ ] ( ص مرکب ) کنایت از پرگوی و بی صرفه گوی است. ( از آنندراج ). بسیارگو و بدزبان. ( انجمن آرا ). اوسق. ( منتهی الارب ). بسیارگو و پوچ گو و هرزه چانه و بدزبان. ( برهان ). رجوع به فراخ دهان شود.

فرهنگ معین

( ~ . دَ هَ ) ۱ - کسی که دهان گشاد دارد. ۲ - کنایه از: آدم پر حرف .

فرهنگ فارسی

آنکه دارای دهنی گشاد باشد ۲ - پرگوی و بیهوده گو پوچ گو هرزهچانه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال درخت فال درخت فال تک نیت فال تک نیت فال ارمنی فال ارمنی