غوک جامه

لغت نامه دهخدا

غوک جامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) چیزی سبز باشد شبیه به ابریشم که بر روی آب و جوی و حوض بهم رسد. جامه غوک. ( از آنندراج ). چغزلاوه. طُحلُب.خزه. بزغسمه. جل وزغ. ( برهان قاطع ). چیزی سبز شبیه ابریشم که در روی آب بهم رسد و وزغ در آن پنهان گردد.چُم. ( برهان قاطع ). رجوع به جامه غوک و خزه شود.

فرهنگ عمید

= جلبک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم