خوش باش زدن

لغت نامه دهخدا

خوش باش زدن. [ خوَش ْ / خُش ْ زَ دَ ] ( مص مرکب ) خوش باش گفتن : صلای خوش باش زدن ؛ آوا دردادن که خوش باش :
خار حسرت بدل و خنده شادی بر لب
جام غم گیرم و خود نوشم و خوش باش زنم.نظیری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

خوش باش گفتن صلای خوش باش زدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال اعداد فال اعداد فال تک نیت فال تک نیت فال عشق فال عشق