خودشناسی برای خودسازی

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] خودشناسی برای خودسازی، اثر محمدتقی مصباح یزدی، به زبان فارسی است.
موضوع بحث عبارت است از: «انسان از این نظر که موجودى است کمال‎پذیر» و هدف و فایده آن عبارت است از: «شناختن کمال حقیقى و راه رسیدن به آن» و اسلوب آن عبارت است از: «بررسىِ بینش‎هاى درونىِ خویش براى بازشناختن خواست‎ها و کشش‎هایى که در وجود ما براى کمال نهاده شده و عواملى که ما را در راه رسیدن به آن کمک مى‎کند و بررسىِ شرایطى که مى‎توان از آن‎ها براى این منظور بهره‎بردارى کرد».
کتاب با مقدمه مؤلف آغاز می‎گردد و سپس طی چند عنوان به بحث کمال، جهت‎یابیِ امیال فطری، نقطه اوج امیال، قرب خدا، حقیقت عبادت و چند موضوع دیگر ‎پرداخته می‎شود.
نویسنده، پس از ذکر مقدمه و توضیح مفردات بحث، مراتب کمال و تقسیم آن به کمال حقیقى و نسبى را متذکر مى‎شود. کمالى که براى موجود، کمال نهایى بشمار آید، «حقیقى» و آن که آلت و وسیله‎اى براى رسیدن به کمال بالاترى باشد، کمال نسبى براى آن موجود خواهد بود. ایشان در ادامه، عوامل و شرایط سیر استکمالى به‎سوى کمال حقیقى را متذکر مى‎شود؛ آنگاه به این نکته مى‎رسد که براى یافتن کمال، ابتدا مى‎باید آن را شناخت؛ اما این شناخت درباره کمال حقیقى انسان، با ابزار تجربه امکان‎پذیر نیست. سپس به‎مناسبت ذکر یکى از دلایل نارسایى ابزار تجربى در شناخت کمال حقیقى انسان، به این امر مى‎پردازد که آراى فلاسفه نیز درباره چیستى این کمال مختلف است؛ لیکن بررسى آراى آنان و بیان نقض و ابرام‎هایى که در این زمینه صورت داده‎اند، با شیوه بحث این کتاب - که مبتنى است بر یافت‎هاى وجدانى و استدلال‎هاى ساده عقلانى - سازش ندارد؛ ازاین‎رو پایه بحث را بر جهت‎یابى امیال فطرى براى رسیدن به کمال حقیقى مى‎نهد و با بررسى ادراک و مراتب آن، قدرت و مظاهر آن، عشق و پرستش و لذت و کمال، نتیجه مى‎گیرد که لذت حقیقى در گرو رسیدن به کمال حقیقى است، که در آن مقام، بالاترین لذت از کامل‎ترین موجود به ‎دست مى‎آید. این نقطه اوج امیال و غایت آمال است که در آن امیال فطرى انسان به‎طور کامل ارضا مى‎شوند و این در سایه ارتباط کامل و آگاهانه با مبدأ هستى امکان‎پذیر است. ازاین‎رو، در بحثى دیگر، امکان عقلى این ارتباط آگاهانه کامل را با آفریدگار اثبات مى‎کند.
ایشان در مورد مفهوم کمال بیان می‎کند که: بدون تردید، کمال، صفتى وجودى است که موجود به آن متصف مى‎شود، ولى هنگامى که یک امر وجودى را با اشیاى مختلف مى‎سنجیم، مى‎بینیم نسبت به بعضى کمال و نسبت به بعضى دیگر، نه‎تنها کمال نیست، بلکه احیاناً موجب نقص و کاهش ارزش وجودىِ آن مى‎باشد. نیز برخى دیگر، اساساً استعداد واجد شدن پاره‎اى از کمالات را ندارند؛ مثلاً شیرین شدن براى بعضى از میوه‎ها، مانند گلابى و خربزه کمال است و برعکس، کمال برخى دیگر از میوه‎ها در ترش بودن یا داشتن مزه‎هاى دیگر است و یا دانش براى انسان کمال است، ولى سنگ و چوب استعداد واجد شدن آن را ندارند... پس کمال را مى‎توان به کمال اصیل و آلى یا حقیقى و نسبى تقسیم کرد و براى کمالات اصیل نیز مراتبى قائل شد. لازم است براى تعیین میزان بهره‎بردارى از نیروهاى مادون، کمال حقیقى و اصیل را در نظر گرفت. به‎عبارت‎دیگر، اوصاف وجودىِ نازل‎تر را در صورتى مى‎توان حتى به‎عنوان کمال آلى و مقدّمى براى یک چیز شناخت که مقدمه رسیدن به کمال عالى و حقیقى باشند و از اینجا بار دیگر، لزوم شناختن کمال حقیقىِ انسان تأکید مى‎گردد.
ایشان درباره لذت چنین می‎گوید: پس لذت از یک نظر، انگیزه فعالیت و تلاش زندگى و از نظر دیگر، نتیجه و ثمره آن است و از نظر آخر، مى‎توان آن را کمالى براى موجودات ذى‎شعور دانست؛ زیرا صفتى است وجودى که آدمیان استعداد واجد شدن آن را دارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال اوراکل فال اوراکل فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال جذب فال جذب